برچسب: استاد الهی

استاد الهی: میراث معنوی

 
 
ویدئوی زیر قسمتی از برنامه‌ی « Les Chemins de la Foi» است که در ماه مارس ۲۰۱۱ در تلویزیون فرانسه پخش شده است. میراث برجسته‌ی معنوی استاد الهی و ملک‌جان نعمتی در حین این مصاحبه با دو متخصص عرفان ایرانی، لیلی انور پروفسور ادبیات فارسی در مؤسسه‌ی ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی در پاریس و کریستیان ژامبه اسلام شناس و پروفسور فلسفه در پاریس به بحث گذاشته شده است.
 

درباره‌ی معنای عشق

 
 
 
OE2س: بعضی گویند در قسمت عرفان، عشق مجازی صورتی از عشق خدایی است، نظر شما در این مورد چیست؟

ج: مفهوم کلمه‌ی عشق مانند مفهوم کلمه‌ی علم است. یعنی همان طوری که هر دانستنی را اعم از صنعت و سواد و غیره، خواه در امور دینی یا دنیوی باشد آن را علم گویند، همان طور هم هر چیزی که از تمایل و خواهانی ریشه بگیرد آن را عشق دانند. النهایه بین عشق مجازی و عشق حقیقیِ خدایی‌، فرق بسیار است. زیرا عشق مجازی زودگذر و مایه‌ی‌ پشیمانی است، اما عشق حقیقی، دائمی و سرمایه‌ی رستگاری جاودانی می‌باشد. بنا بر این در قسمت عرفان هم مفهوم کلمه‌ی عشق سرمنشأ تمام مفاهیم مراحل سیر تکامل برای مرحله‌ی کمال و وصال حق خواهد بود، که آن را عشق حقیقی می‌نامند.

 

استاد الهی و حقوق بشر: اخلاق و نوگرایی

 
 
استاد الهی در عصر حساسی از تحول تاریخ حقوقی ایران وارد کار قضایی شد، عصری که در آن نوگرایی حقوق لائیک با قوانین کهن مذهبی در تعارض بود. ورای این دو جنبش، استاد الهی با نگرشی معنوی مفهوم حقوق را بسط می‌دهد، و با حفظ چارچوب اصول نوین حقوق بشر،  بُعدی معنوی به آن می‌افزاید.
مقاله‌ی زیر خلاصه‌ای است از متن کنفرانسی که توسط خانم مَرَن، استاد و محقق در رشته‌ی تاریخ و حقوق دانشگاه نانتر،  در یک سیمنار بین‌المللی در شهر گرنوبل فرانسه ایراد شد. این کنفرانس بعد‌ها به وسیله‌ی نشر ِهارمتان به چاپ رسید.


استاد الهی و حقوق بشر

در نیمه‌ی اول قرن بیستم، موجی از تجدد خواهی به‌شیوه‌ی غرب در ایران به وجود آمد که شامل گام‌هایی در جهت تغییر قوانین شرعی به قوانین لائیک بود. چنین تحولاتی همزمان در کشورهای مصر و ترکیه نیز در حال ‌وقوع بود. این حرکت که حقوق لائیک را مطالبه می‌کرد، در سال‌های ۱۲۸۴ ـ ۱۲۸۵ شمسی با ایجاد قانون اساسی و حکومت مشروطه در ایران به وجود آمده بود و در دوره‌ی پهلوی ( ۱۳۰۴ ـ ۱۳۵۷) با شدت و سرعت بیشتری ادامه داشت. رضا شاه پهلوی که در تسریع قانونگزاری در کشور به‌سبک جدید همت گماشته بود، تشکیلات قضایی را تغییر داد، قوانین را تدوین نمود و تسهیلات جدیدی برای آموزش و استخدام قضات به وجود آورد. هدف از این تغییرات نمایاندن تصویری معتبر، قابل اعتماد، متمدن و پیشرفته از ایران بود. استاد الهی( ۱۲۷۴ ـ ۱۳۵۳) در زمره‌ی اولین گروه قضات لائیک بود که منحصراٌ در محدوده‌ی قضایی وابسته به وزارت دادگستری فعالیت داشتند. این دادگاه‌های جدید از آن پس صلاحیت اِعمال و اجرای قوانین را بر عهده داشتند و به‌تدریج جایگزین دادگاه‌های شرعی می‌شدند. استاد الهی حدود  سی سال  از قوانینی استفاده کرد که با الهام از قوانین مثبت اروپایی و به‌خصوص قوانین کشور فرانسه تدوین شده بود و در عین حال بیرون از حوزه‌ی قوانین شرعی نیز نبود، و به‌خصوص شامل حقوق خانواده می‌شد. در رویارویی با تحولاتی که در محدوده‌ی سیاسی، قضایی و مذهبی ایران به وقوع می‌پیوست، عکس‌العمل‌ها بسیار متفاوت و گویای تنوع نگرش‌ طبقات مختلف در دایره‌ی حقوقی، قضایی، ترقی طلبی و همچنین حقوق بشر بود، مفهومی که به‌تازگی از غرب گرفته شده بود. ترقی‌خواهان و کسانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند، این تغییرات را کماکان نارسا و بی‌مایه محسوب می‌نمودند و معتقد بودند قوانین شرعی همچنان جایگاه وسیعی را درحوزه‌ی قوانین اشغال کرده‌اند. از سوی دیگر علمای شریعت که قدرت و نفوذ خود را در اِعمال قوانین تا حد زیادی از دست داده بودند، این تغییرات را متعارض با  قوانین اسلام محسوب می‌کردند، به‌خصوص که این اتفاقات با تغییرات چشمگیر دیگری مثل کشف حجاب توأم شده بود.
 

چند توصیه برای تسلط بر نفس

 
 
 
OE2س: از تعالیم شما چنین استنباط می‌شود که اساس کار معنوی، مبارزه با نفس و اجتناب از غرور است. در گذشته من به چهار طریق بر نفس خود مسلط می‌شدم: ۱- عمل به توصیه‌های شما ۲- ریاضت کشیدن ۳- عبادت مخفی ۴- خدمت به خلق و پناه بردن به جم. ولی حال وسوسه‌ی‌ نفسانی چنان مرا احاطه کرده‌است که در گردنه گیر آمده‌ام، کمکم کنید و از آن نصایح گران‌بهای خودتان با زبان ساده برایم مرقوم فرمایید که سرمشق قرار دهم.

ج: راجع به مبارزه‌ی‌ با نفس همان چهار راه خوب است فقط یک چیز دیگر به آن اضافه کنید و آن اینست: همیشه هر چه ریاضت می‌کشید و عبادت می‌کنید همه را در نظر خود حقیر و کوچک بشمارید و از آن مغرور نشوید و با نفس همیشه به‌نظر خصومت و دشمنی نگاه کنید. اگر نفس خیالی هم به‌شما جلوه‌گر (تلقین) می‌کند که مطابق با خدا پرستی باشد، اگر به نفعت بود عمل کن و به او بگو که من به ‌حرف تو عمل نکردم، بلکه به نفع خودم عمل کردم، والا اِی نفس… تو مزور و دروغگو و کاذب هستی و کوچکتر از آن هستی که من مطیع تو باشم. مثلا اگر نفس به شما گفت: مگر ندیدی فلان‌جا فلان پیشگویی صحیح را کردی یا دعایت تأثیر کرد پس باطن‌دار هستی! جواب دهید ای نفس بی‌کردار، من که قادر نیستم ناخنی را از خودم کم و زیاد کنم، یک موی سیاهی را سفید و یا سفیدی را سیاه کنم، باطن‌دار کجا هستم؛ نهایت اگر کراماتی صورت گرفته تصادفی بوده و تأثیر آن هم از توجه عقیده‌ی‌ طرف بوده، پس تو غلط می‌کنی. اگر باز نفس به تو گفت روزه بگیر و ریاضت بکش، بگو ای نفس، من روزه و ریاضت را چون می‌دانم تقویت روح می‌دهد و تو را ضعیف می‌کند می‌کشم، اما نه به گفته‌ی تو، بلکه به گفته‌ی روحم و به‌ گفته‌ی اولیای بزرگ است که ریاضت می‌کشم. آنوقت اگر کسی از آن نفس سؤال کند ای نفس، تو که راضی نیستی ضعیف بشوی و روح تقویت شود، پس چرا دستور ریاضت کشیدن که سرمایه‌ی ‌ تقویت روح و ضعف تو است به فلان کس می‌دهی؟ یواشکی و به‌طور آهسته و محرمانه جواب خواهد داد: ای سائل به کسی نگوئید که مقصود من چیست، چون غرور بطوری مضر است که از هر گناهی بیشتر روح را ضعیف و نفس را قوی می‌کند، می‌خواهم به‌این وسیله فلانی را گول بزنم و او ‌را به ریاضت‌کشی وادار کنم که از خودش مغرور بشود، آنوقت از آن راه، روح را زمین بزنم و بیچاره‌اش کنم. خلاصه راه نفس کشی، مغرور نشدن و برخلاف میل او رفتار کردن است و بس.

 

برگزیده

 
 
گزیده‌ای از گفتار‌های نورعلی الهی
به اهتمام دکتر بهرام الهی

 
از مجموع آثار استاد الهی، (۱۲۷۴-۱۳۵۳شمسی) تاکنون دو کتاب تحقیقی و یک رساله منتشر شده است، و بخشی از مجموع گفتارهای شفاهی‌اش طی سال‌ها در جمع دوستان و بستگان در دو مجلد با عنوان آثارالحق، چند بار به چاپ رسیده است. آثارالحق چکیده‌ای از اندیشه‌های استاد الهی است که ریشه در تجارب شخصی او و حقایق معنوی دارند.

استاد الهی در طول زندگانی و در آثارش ـ چه کتبی، چه شفاهی، و چه موسیقیایی ـ همواره بر آن بوده تا توجه انسان را به عالمی فراتر از عالم مادی سوق دهد و تداوم زندگی را در عالم بعد به او یادآور شود. او تأکیدش بر این بود که اساس کامیابی و خوش دلی درونی در این جهان، مستلزم داشتن نگاه معنوی به زندگی است، فارغ از چالش‌های خُرد و کلان آن.

کتاب حاضر، گزیده‌ای از گفتار‌های آثارالحق است که بر اصول معنوی مشی فکری استاد تأکید بیش‌تری دارند.

 

نفس اماره

 
 

در الگویی که استاد الهی از «خود» به‌دست می‌دهد، نفس اماره منشأ انگیزش‌هایی در روان است که آمرانه وادارمان می‌سازد بر خلاف اصول اخلاقی و الهی عمل کنیم و حقوق دیگران را زیر پا بگذاریم.

برای درک بهتر این مطلب، از تجربه‌ای مربوط به زندگی روزمره کمک می‌گیریم. رومَن چنین حکایت می‌کند:

«من، در یک سازمان اداری بزرگ، مسئول پذیرش افرادم. به علت کمبود امکانات، کار بسیار دشوار است و احساس می‌کنم میان تلفنی که هر پنج دقیقه زنگ می‌زند و مردمی که برای کسب اطلاعات صف کشیده‌اند، به‌ستوه می‌آیم. در این تنش دایمی، از یک سو دلم می‌خواهد با مردمی که به من مراجعه می‌کنند با خشونت و تندی رفتار کنم. خاصه زمانی‌که متوجه نمی‌شوند و باید مسائل بدیهی را برایشان توضیح داد. از سوی دیگر، سعی می‌کنم به خودم مسلط شوم. با خود می‌گویم که این مردم مسئول کمبود امکانات در بخش ما نیستند؛ علاوه بر این خود من ‌هم، در ادارات دیگری که قوانین آن را نمی‌شناسم، دچار اضطراب می‌شوم (آیا مدارکم درست است؟ آیا گیشه را درست آمده‌ام؟…)؛‌ بنابراین از نظر آن‌ها خیلی طبیعی است که بیایند و برای اطمینان خاطرشان از من سؤال کنند. وقتی به همه این مسائل فکر می‌کنم، سعی می‌کنم همه چیز را به‌گردن بگیرم (اما کار آسانی نیست!) و بر بدخلقی‌ام مسلط شوم و باصبر و خوشرویی کمک‌شان کنم.»

 

مصاحبه با پروفسور بهرام الهی تحت عنوان : معنویت یک علم تجربی

 
 

روزنامۀ لارِفُرم چاپ فرانسه

به مناسبت صدمین سال تولد استاد الهی (۱۹۹۵م)، روزنامۀ لارفرم مصاحبه‌ای با پروفسور بهرام الهی انجام داد. در این مصاحبه، پروفسور بهرام الهی، به تفصیل در مورد پدر خود و مسیری که او را از زندگانی به سبک عرفان سنتی، به بطن زندگی پر تحرک اجتماعی سوق داد، سخن می‌گوید.

استاد الهی در یک خانوادۀ محترم مسلمان ایرانی متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی استاد الهی دور از اجتماع، به ریاضت و به مراقبه سپری شد. او چند سال بعد از درگذشت پدر به اجتماع وارد شد. سپس به شغل قضاوت اشتغال یافت و نزدیک به سی سال، عهده‌دار پست‌های بعضاً حساس قضاوت در مناطق مختلف ایران بود. قسمت اعظم زندگانی استاد الهی، به نگارش و آموزش بینش اخلاقی و سیرکمال معنویِ حاصل از تجربیات خود گذشت. بینش او از معنویت جهانی بود، و از سنتی که در آن پرورش یافته بود فراتر رفت. پروفسور بهرام الهی می‌گوید:« استاد الهی بنا به اصل ثابتی که به‌‌ آن پایبند بود، تا زمانی‌که شخصاً ارزش عملی و معنوی موضوعی را تجربه نکرده بود، هرگز آن را به دیگران نمی‌گفت.»