استاد الهی کیست؟

1 ژوئن, 2009
 
توصیف استاد الهی تنها به عنوان فیلسوف تعریف نادرستی از شخصیت او به دست می دهد. الهیات و فلسفه در فرهنگ گسترده استاد الهی- میراث دار از افلاطون و ارسطو از گذر فلسفه عرب و معرفت اسلامی- تنها در صورتی معنای خود را باز می یابد که در چارچوب تفکر اخلاقی و رویّه زندگی به کار آید.

پروفسور جیمز. و. موریس


استاد الهی، قاضی، موسیقیدان و فیلسوف به سال ۱۲۷۴ شمسی در کردستان ایران به دنیا آمد. بنا به سنت خانوادگی، دوران کودکی اش با ریاضت و تعمق سپری شد. از ۲۴ سالگی، بتدریج سنت پیشین را که از نظر او با این زمان مطابقت نمی کرد، به کنار نهاد. سپس به تحصیل علم پرداخت و زندگی اجتماعی فعالی را در بطن جامعه در پیش گرفت. شغل قضاوت برگزید و بر اساس تعهدات شغلی، در جنبش گسترده سکولارسازی جامعه ایران سهیم شد. استاد الهی خلاف مسیر جریان های رایج تعیین شده قدم نهاد: هدف او دوری گزیدن از اجتماع و یا بازگشت به روش سنتی نیست بلکه، به عکس، راه برد به عرصه زندگی مدرن و بسط اصول فعال موجود در خردهای قدیم به شکلی نو است. استاد الهی در عین حال موسیقیدانی استثنایی است. آهنگها و اجراهای او هنر تنبورنوازی را متحول نمود. شهرتش در تنبورنوازی سبب شد بعد ها استاد این ساز محسوب شود. استاد الهی در سال ۱۳۳۶ شمسی بازنشسته شد و از آن پس تمامی اوقات خود را صرف موسیقی، تحقیق و نگارش نمود. استاد الهی بینش اخلاقی و سیرکمال معنویِ حاصل از تجربیات زندگی خود را در چندین اثر در زمینۀ فلسفه و الهیات به نگارش درآورد. او در سال ۱۳۵۳ شمسی در تهران درگذشت.


سنت خانوادگی و زمینۀ دینی
نسب خاندان استاد الهی به تباری از تصوف قرن هفتم می رسد، که سنت دینی آن، مسلک اهل حق، شاخه ای از عرفان اسلامی است. حاج نعمت الله، پدر استاد الهی شخصیتی فرهیخته بود . وی کتاب شاهنامهحقیقت را منظوم کرد. این اثر برجسته در دهه ی چهل شمسی توسط هانری کُربَن که در توصیف آن را به «کتاب مقدس» تشبیه کرده است منتشر شد. حاج نعمت الله از چهره های سرشناس اهل حق است که به علت اثرات وجودی اش افراد بسیاری در محل زادگاهش (کردستان ایران) او را قدیس می شمارند.
مسلک اهل حق برای استاد الهی موضوع تحقیق پراهمیتی بود. پیش از آن نیز پدرش بررسی تحلیل گرانه ای را در مورد آن آغاز کرده بود و انحرافات مادی در مسلک اهل حق را که به مرور زمان – همچنانکه در بعضی فِرق دینی – پیش آمده بود سخت محکوم کرده بود. استاد الهی آن را با جمع بندی حکیمانه ای در کتاب برهان الحق (۱۳۴۲ش) به پایان می برد و طی آن صرفاً جنبه های اخلاقی و معنوی مسلک اهل حق را جوهر کشی می کند. اصول، عقاید و آداب اولیه آن را بر مبنای متون قدیمی و اخبار شفاهی تبیین می کند. به بررسی شکل های نهادینه شده بین پیران و پیروان این مسلک می پردازد و بدین ترتیب، منافع مادی و قدرت و اعتبار خاندان هایی را که از موقعیتشان سوءاستفاده می کردند به خطر می اندازد.

بسط و گسترش تفکری بنیادین
استاد الهی علاوه بر این بررسی محققانه، بینش فکری، فلسفی، اخلاقی و معنوی خود را تبیین می کند و چارچوب های سنتی که در آن پرورش یافته بود را با فاصله زیادی پشت سر می گذارد، که یکی از جنبه های برجسته آن به کنار نهادن شیوه های متداول ریاضت و مراقبه است که از ویژگی های عرفان سنتی می باشد.

آثار و مجموعه ها
استاد الهی برخی از جنبه های فلسفه معنوی خود را علاوه بر کتاب برهان الحق (که در بالا به آن اشاره شد) در دو کتاب دیگر ارائه داده است: معرفت الروح (۱۳۴۸ش) که رساله کوچکی درباره روح است و حاشیه بر حق الحقایق (۱۳۴۶ش)، شرحی بر اثر منظوم پدرش. استاد الهی طرز تفکر و نتایج ملموس تجربیات اخلاقی و معنوی خود را اساساً به صورت آموزش شفاهی و به گونه ای غیررسمی برای تعداد نسبتاً معدودی از دوستان و اعضای خانواده اش بیان کرده است. یادداشت هایی که اطرافیانش برداشتند توسط پسرش دکتر بهرام الهی گردآوری شد و در دو مجموعه انتشار یافت. این دو مجموعه ، به زبانی ساده و روشن، به صورت داستان و حکایتِ تجربه های زیسته و پندیات، به تشریح اصول معنوی یا فلسفی و غیره می پردازد. این کار، که می توان آن را با اعترافات سنت آوگوستینوس یا با تجربه های حقیقت، اثر گاندی، مقایسه کرد، در ایران با استقبال فراوانی روبرو شد و چندین بار تجدید چاپ شد.

اومانیسمی پاگرفته در امر عینی
اصالت اندیشه استاد الهی مبتنی است بر پیوند معنویت یا آخرت (سیرکمال و رستگاری روح) با اخلاقیات زندگی روزمره. طرز تفکر استاد الهی بر مبنای تجربیات شخصی اش بنا شده است و اصول ناشی از آن را، چه در زندگی شخصی و چه در محیط شغلی اش، به عمل درآورده است. از این رو، شهرت او در درستکاری و خلوص نیتش در اجرای عدالت در محیطی که فساد و زد و بند، عرفِ جامعه به شمار می آمده است، گواهی بر جلوه های ملموس اندیشه اوست. اقدامات او در دوران قضاوت در حفظ حقوق یتیمان نمونه روشن دیگری است از تعهد او در به عمل در آوردن این اصول. از این رو اندیشه استاد الهی محدود به مباحث نظری نیست و همواره در امور عینی ریشه دارد و ویژگی های عملی یک اومانیسم را تشریح می کند.

فلسفه استاد الهی

فرایند تکامل و نگرش اخلاقیِ دین
در مشی فکری استاد الهی، برخورد عینی با اخلاقیات بر نظام کاملی از اصول و مفاهیم متکی است که مفهوم حقوق در آن نقشی اساسی دارد. در هر روحی این استعداد بالقوه نهفته است که جمیع ابعاد خود را به فعل برساند و این حق اولیۀ روح است. برای تحقق رساندن این حق، شناخت روح ضروری است. به همین دلیل است که اصول فلسفی و دینی که مبنای اندیشه استاد الهی را تشکیل می دهد خود بر نظریه روانشناختی عملکرد روح و روان تکیه دارد. نگرش استاد الهی متکی بر عالمی است جان گرفته از فرایند متداوم سیرکمال که به تمامی جهان و در وهله نخست، به بُعد معنوی موجودات (خواه ذهن نامیده شود یا «روح») مربوط می شود. این نگرش بازتاب نظام های بزرگ فلسفی ای است که میراث دار سنت یونانی از طریق فلسفه عرب و ایرانی است. در این نگرش، زندگی انسان چرخه یادگیری و بالندگی است. هر انسانی وظیفه دارد با به کاربستن مجدانه اخلاق عملی، انسانیت حقیقی را در خود پرورش دهد، و به گفته ارسطو برای« زیستن در مقام نامیرایان، در حد امکان » تلاش نماید. همین کاربست است که به «خود» امکان می دهد تا به طور صحیح بالنده شود و تمامی استعدادهای خود را به کمال برساند. این کار می بایستی در بطن جامعه و در چارچوب یک زندگی متعارف و متعادل صورت بگیرد، در عین پرورش ارتباطی شخصی و درونی با الوهیت. یعنی با ماورایی که از نظر عملی همانند انرژی و نیروی محرکه ای، روند معنوی را تنظیم و تقویت کند. اندیشه استاد الهی بدین لحاظ گویای پیامی است که «جوهر» مشترک راه های معنوی بزرگ را تشکیل می دهد. و این پیام مشترک، مستقل از جنبه های آیینی خاص سنت های مختلف دینی است. استاد الهی، ضمن احترام عمیق به تمام عقاید، عمل به اخلاقیات را بر رعایت اصول جزمی سنتی مقدم می شمارد. ارزشهای غایی عبارتاند از: نوع دوستی و توجه، به عبارتی حفظ حقوق دیگران و توجه مداوم و صادقانه به رفتار، گفتار و تصمیمات خود.

اخلاق به مثابه کاربست معنوی
اخلاق در معنای عمیق آن، در قلب اندیشه استاد الهی قرار می گیرد: بدین معنا که تنها تعهدی را میتوان «معنوی» نامید که بر پایه عمل اخلاقی بنا شده باشد. در این راستا ، «توجه به مبدأ » یکی از عوامل بنیادینی است که به کاربست اخلاقی امکان می دهد بطور مداوم انجام پذیرد: انسان، با بسط و پرورش رابطه درونیِ روزمره با مرجعی متعالی، الوهیت، میل به خیر و استعداد جذب انرژی ای را در خود پرورش می دهد که به او امکان می دهد به تدریج و به گونه ای مؤثر هیجان ها و امیالی را که او را به صدمه زدن به دیگران و به خود، وادار می کنند، مهار کند. «توجه» و فرایند پختگی روانی («شناخت خود» )، که شامل پیشرفت فعالانۀ شعور معنوی جهت دست یافتن به ادراکی حاد از مکانیسم هایی که خصوصاً از طریق افکار و احساساتمان بر «خود» حاکم هستند می باشد، از یکدیگر جدایی ناپذیرند. پرورش فکر، با استفاده از اصول عملی صحیح، شرط لازم برای چنین پیشرفتی است. اصرار بر این روش عقلایی برای تغییر «خود»، دلیل روشنی برای کم ارزش شدن شیوه های ریاضت به طریق سنتی در برخی تعلیمات معنوی است. زیرا منظورضعیف کردن طبیعت حیوانی و یا خشکاندن منشأ امیال در انسان نیست، بلکه منظور تغییر هویت خود با ایجاد تعادل ماهرانه بین دو قطب ملکوتی و بشری «خود» است که به طور ملموس شامل تغییر کیفی ویژگی های صفاتیِ متزلزل (نقاط ضعف) به فضایل واقعی و مداوم است. در اینجاست که توجیه حقیقی زندگی خاکی، به جسم آمدن، روشن می شود. زندگی خاکی نه تنبیه و نه افقی غایی برای انسان است، بلکه جایگاه عمل، و محرکی است که باید برای پختگی خود بهترین استفاده را از آن نمود. استاد الهی بطور کلی جستجوی حالت های کشف و شهود و یا «قدرت های فوق طبیعی» را «سرگرمی های معنوی» می نامد که در بهترین حالت، فعالیت هایی بی حاصل و در بدترین حالت، سرگشتگی های خطرناک را در پی دارد، که برای سلامت ذهنی انسان مضر می باشد و مانع سیر کمال معنوی می شود.

انتقال معنوی
به طور کلی، استاد الهی نسبت به رابطه مرید- مرادی که در بسیاری از سنت های معنوی به چشم می خورد و بر پایه ی اطاعت کورکورانه است نگرشی انتقادی دارد. چنین رابطه ای، با خصوصیات انسان این زمان که نیازمند درک عقلانی و آگاهانه از اصولی است که زندگی اش را جهت می دهند، تطبیق نمی کند. استاد الهی معتقد است که انتقال معنوی باید به صورت تعلیمی و بر پایه مثال و تبیین عقلانی و بحث صورت پذیرد. این شیوه منطبق با رابطه ای است که استاد را به دانشجو پیوند می دهد و ما بین ذهن بسیار مجرب و ذهنی که در طلب ادراک است برقرار میشود. این روش با متابعت بی چون و چرای مرید از مراد و در همان راستا با هر گونه ارتباط مادی یا مالی از جمله پیشکش، پول در تقابل است. استاد الهی، فراسوی سؤال های مربوط به انتقال و آموزش معنویت، بر این ضرورت تکیه دارد که خودشناسی و رسیدن به کمال مستلزم آزادی اندیشه و قوه تشخیص و تمیز است، زیرا در آخرین مرحله، وظیفه خود انسان است که در همۀ ابعاد زندگی، در مورد نحوۀ رفتار خود قضاوت کند و تصمیم بگیرد. هیچکس نمی تواند به جای او انتخاب کند و جهت خاصی را به او تحمیل کند.

برگرفته از سایت e-ostadelahi.fr