شیوه‌های دیگر هستی

24 سپتامبر, 2022
 

استاد یکی از چهره‌های نادری است که اعتلای یک سنت موسیقی را به پشتوانۀ منابعی که می‌توان آن را «علم روح» نامید برعهده گرفت. او موسیقی را برای رسیدن به بُعدی مافوق حساسیت یا شیوۀ بیانی برای حصول شناخت و تأثیرگذاری بر سطح دیگری از واقعیت می‌پنداشت.

موسیقی استاد هر چند ریشه در سنتی دیرینه دارد اما از بسیاری جهات پدیده‌ای است بدیع، با ساختاری یگانه که مختص شخص اوست و در قالب آموزش‌های مدرسی علم موسیقی نمی‌گنجد. ساخته‌ها و بدیهه‌نوازی‌های استاد از لحاظ عمق، پیچیدگی، تنوع و دامنۀ وسیع عواطفی که برمی‌انگیزند به هیچ‌یک از قطعاتی که پیش از او وجود داشت، شباهت ندارد. او بعضی اصوات متضاد را چنان به‌جا در موسیقی خود به کار می‌گیرد که حضور ناگهانی آنها حواس ما را از بستر معمول و عادت‌یافته‌مان بیرون می‌اورد و فرصت تغییر و تحول ایجاد می‌کند.

از دیگر خصایص بدیع موسیقی استاد این است که مجموعه‌ای است جامع و کامل و برای شنیدن، لذت بردن و بهره‌جستن از آن نیازی به عوامل بیرونی نیست. این موسیقی به خودی‌ خود سخن می‌گوید به طوری که می‌توان فوراً درکش کرد و طعم آن را چشید. موسیقی استاد به عنوان یک هنر کامل، فقط به سمع نمی‌رسد، بلکه به بصر نیز می‌رسد و در قالب صحنه‌ها و تصاویری با آنچه که به زبان عرفا «چشمان روح» خوانده می‌شود،‌ دریافت می‌گردد. «از صدای تنبور ذراتی می‌آیند و آن ذرات صحنه‌هایی درست می‌کنند…. وقتی تنبور به دست می‌گیرم متوجه نیستم که خودم می‌زنم بلکه آهنگ از آن صحنه‌ها برمی‌آید. به همین دلیل هیچ وقت قطعه‌ای را یک جور نمی‌زنم اگر چه هزار بار آن قطعه را بزنم.» (آح۲، گ ۳۵۶)
به نظر می‌رسد موسیقی از نظر استاد وسیله‌ای بود برای تمرکز و مراقبه و گردش در شیوه‌های دیگر هستی. اکنون موسیقی او ما را به اَبعاد دیگر معنا دعوت می‌کند؛ معنایی فراسوی مدرنیته و گسست‌های معرفت‌شناختی عصر مدرن و فراسوی هویت جهانی ما. تجربه‌ای خلاف عادات و روش‌های معمول، جایی که باید قیدها را گسست. او در موسیقی خود هرگز دغدغۀ خوش آمدن به مذاق دیگران یا جلب شنوندۀ بیشتر را نداشت و به خاطر خود یا «به خاطر خدا» می‌نواخت، «موسیقی را باید وسیله‌ی ارتباط معنوی قرار داد نه هدف اصلی.» (آح۲، گ ۲۹۶)

هر چند موسیقی او همواره در جهت معنوی پیش می‌رود، اما اثرات دیگری نیز از آن ساطع می‌شود. بعضی موسیقی او را حامل یک نیروی زنده می‌دانند که احساس سبکی و رهایی ایجاد می‌کند و به برکت آن عقده‌های روانی باز می‌شود. برخی عقیده دارند که موسیقی او باعث می‌شود شنونده به سرعت به حالت تمرکز، توجه و آرامش درون برسد و برخی آن را روح‌بخش و موجد توجه و تمرکزی عمیق می‌دانند. استاد، خود اغلب اشاره می‌کرد که صدای تنبور و بعضی از آهنگ‌ها برای بیماری‌های جسمانی، روانی، و روحی مؤثر است. موسیقی او روح را بیدار می‌کند، به ترتیبی که پس از چندین بار شنیدن آن حالت گیرندگی تقویت می‌شود و شخص متوجه می‌شود که نگرشش درمورد جامعه و مسائل زندگی و معیارهای ارزش‌گذاری‌اش تغییر کرده و دیگر همان نیست که بود. بر این همه، تأثیر عمیق شخصیت خود او را نیز باید افزود، حضوری پُرقدرت و هدف‌مند. در این حال است که تجربۀ خارق‌العاده‌ای پدید می‌آید و همۀ حواس را به خود متمرکز می‌کند.

لازم به ذکر است که محدود کردن شخصیت استاد در مقام یک استاد موسیقی با اِشکالی اساسی مواجه می‌شود. زیرا با این عمل نه فقط ابعاد گستردۀ شخصیت و آثار او را به درستی ندیده‌ایم، بلکه او را به عنوان یک هنرمند سنتی در طبقه‌بندی‌های قراردادی دسته‌بندی کرده‌ایم. در واقع، در دو زمینۀ معنویت و موسیقی، استاد میراث سنت را کاملاً جمع‌آوری کرد و آنها را در زمینه‌ای بدیع منعکس کرد؛ جایی که قالب‌های رسمی؛ متعالی شده و جوهر خود را آزاد کرده و تمامی قدرت خود را اعمال کرده است.۱

• موسیقی خواص بی شماری دارد که بشر به بسیاری از آن‌ها هنوز پی نبرده است… آهنگ‌ها هر کدام در موقع خاصی از روز، اثر خاصی دارند. (آح۲، گ ۴۹۰)

• هر آهنگی، از نظر روحانی یک مغز و معنای خاصی دارد، اگر معنا و مغز روحانی آن درک شود، موسیقی اثردیگری پیدا می‌کند. (آح۲، ص ۴۶۵)

• قطعات تنبوری که می‌نوازم، شاهکار هنری و عرفانی و معنوی هر سه است. مگر جهان دیگر بیاید و نورعلی دیگر، تا این قطعات را بنوازد. (آح۱، گ۱۷۴۷)

• ارتباط قلبی مهم است، نه نفس موسیقی یا ساز. (آح۱، گ ۵۹۳)



****************************

۱ – براساس سایت رسمی استاد و کتاب روح نغمات