معنای حقیقت

16 اکتبر, 2010
 
 
OE2س: دین حقیقت چیست و چه برتری دارد؟

ج: حقیقت اختصاص به یک دین خاصی ندارد تا امتیازی با سایر ادیان داشته باشد. زیرا اصل لغت و مفهوم لفظ « حقیقت » به معنی « حاق واقع در هر چیزی » است، مضافاً به اعتبارات دیگر هم تعبیر شده است که هر یک ابحاث طولانی و مفصلی دارد ذکر آن در خور گنجایش این مختصرنامه نیست. من‌جمله حقیقت در مقابل مَجاز، حقیقت در مقابل شریعت و طریقت و معرفت و غیره.

و به طور کلی حقیقت هر شیء عبارت است از هدف اصلی و علتِ غایی و نتیجه‌ی مطلوبه‌ی نهاییِ واقعیِ آن شیء. بدین لحاظ هر دینی هم که حق و صحیح باشد باید منتهی به مرحله و مقام آخری گردد، که آن بقای جاویدانی و مبدأ فیض ربانی است، آن را حقِ حقیقت خوانند چون ماورا و مافوق آن چیزی نیست. روی همین اصل هم مراحل دینی به چهار مرحله تقسیم است:

اول، شریعت؛ یعنی راه خداجویی یافتن.

دوم، طریقت؛ یعنی آن راه را با قدم صدق و ایمان پیمودن.

سوم، معرفت (به معنی اعم)؛ یعنی نفس خود را شناختن برای خداشناسی چنان‌که می‌فرماید: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ.

چهارم، حقیقت؛ یعنی پس از طی مراحل مزبوره به وسیله‌ی ‌معرفت (به معنی اخص) به حق کامیاب شدن ‌است.

س: در کتاب برهان‌الحق «معرفت» در مرتبه‌ی سوم قرار داده شده، در صورتی‌که معرفت باید قبل از هر چیز باشد تا درک مراحل بعدی ممکن شود.

ج: کلمه‌ی « معرفت » مراتبی دارد، از جمله مرتبه‌ی عام و خاص می‌باشد. البته مرتبه‌ی عام آن، به طور عموم، شامل هر گونه تشخیص و تمیز بین نیک و بد، و منفعت و ضرر، و زمان و مکان، و امثالهم بنا به تفاوت شدت و ضعف استعداد ظاهری اشخاص خواهد بود. اما مرتبه‌ی خاص آن، به مصداق « مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبُّه » مربوط به قوه‌ی دراکه‌ی حس ششم و عوالم معنوی است، نه جسم و جان و احساسات عوالم مادیات. یعنی آن‌چنان معرفتی است که آن را معرفت به روح (نفس ناطقه) و خالق روح و شناسایی حق و حقیقت نامیده‌اند. بنا بر این تا کسی مراحل شریعت و طریقت واقعی را طی ننماید به آن مرحله نمی‌تواند برسد.

س: لطفاً معنی « حقِ حقیقت » را به طور ساده برای بنده بنویسید.

ج: چون می‌دانید حقیقت در هر موضوعی، یعنی آن باشد که واقع شده و غیر از آن نباشد. ولی ممکن است بعضی اوقات در یک موضوعی شخصی به فکر خودش یقین حاصل کند که عین واقع است، ولی اشتباه کرده باشد. روی این اصل وقتی گفته شد « حق واقع » یا « حق حقیقت »، مقصود آن است که دیگر شک و شبهه و تردیدی در آن نیست و عین واقع می‌باشد.

برگرفته از برهان‌الحق