یقظه

19 نوامبر, 2017
 
safvat

دکتر داریوش صفوت موسیقی‌دان فرهیخته و یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی ایران است.

او با این که از کودکی با موسیقی، آشنا بود، و پدرش ویولون می‌زد و اصرار داشت او هم ویولون بزند، تن به نواختن سازی نداد تا اینکه «در سن چهارده‌ سالگی در زندگی من اتفاق خاصی افتاد که به موسیقی عشق پیدا کردم. پدرم سه‌تار مخصوصی داشتند که صدای خوشی داشت، شبی که در حال کوک کردن آن بودند ناگهان متوجه صدای آن شدم، به نظرم صدای موزون و حیرت انگیزی بود. تا آن زمان موسیقی در من چنین اثری نکرده بود. از آن صدا که به گوشم رسید، مانند سازی که شروع به ارتعاش کند، من هم مرتعش شده بودم. در آن شب من یک یقظۀ موسیقایی داشتم.»۱ واژۀ یقظه به معنای بیداری، برای بیان نخستین مرحلۀ‌ عشق او به موسیقی است.

او از آن پس در محضر استادان موسیقی، سه‌تار و سنتور را کامل کرد. در ۲۵ سالگی برندۀ جایزۀ اول سه‌تار نوازی شد. در سال ۱۳۳۹، موسی خان معروفی۲ او را با استاد الهی آشنا نمود. این بیداری در طول زندگی‌اش با هشیاری کامل ادامه یافت. او در این‌باره می‌گوید: «مگر این که کسی استعداد روحی داشته باشد و دچار یقظه‌ای شود، و به دنبال قضایای روحی برود، و آن وقت است که می‌فهمد دنیای دیگری غیر از این دنیا در کار است.»

دکتر صفوت بنا بر شواهد کسانی که چه به عنوان همکار و چه به عنوان شاگرد با او ارتباط داشته‌اند، انسانی والا بود که در آموزش‌های خود همواره جایگاهی خاص برای معنویت قائل بود و تمامی نکات اخلاقی را به کار می‌بست.۳

هنگامی که موسیقی مردم‌پسند جای موسیقی سنتی و علمی را گرفته بود و استادان قدیم موسیقی آخرین روزهای حیات خود را می‌گذراندند و شاگردان آنها نمی‌دانستند به کدام سوی متمایل شوند، دکتر صفوت مرکز حفظ اشاعه موسیقی ایران را تاسیس کرد. می‌گفت:« بیایید این جوانان عاشق موسیقی را که سرگردان هستند،‌ نجات دهید…. اجازه دهید بیایند اینجا و به صورت آکادمیک کار کنند و پیشرفت بکنند.»

شاگردان دیروز مرکز حفظ و اشاعه، امروز خود استادان موسیقی هستند و همگی متفق‌القول‌اند که علاوه بر موسیقی، آنچه در «مرکز حفظ و اشاعه » بر آنان تاثیر داشته اخلاق و معنویت دکتر صفوت بوده است.۴

داریوش صفوت، در فلسفۀ عرفانی خود، اساس خلقت عالم را عشق و شناخت خدا می‌داند… و هنر را «مخلوق غیر مستقیم خداوند، که به ارادۀ خداوند، به وسیلۀ روح انسان به وجود آمده و می‌آید.» یعنی هنر را در حیطه اشراق و الهام بررسی می‌کند و توصیۀ او برای رسیدن به هنر واقعی آن است که: «باید با گام اول از زیبایی ظاهری گذشت تا با گام دوم بتوان به زیبایی باطنی که پیام راستین همۀ هنرها و یا به تعبیر دیگر بن مایۀ هنر است واصل شد.» او تأکید می‌کند: « بین عرفان و موسیقی ایران، از همه جهت پیوندی ناگسستنی وجود دارد.» حال اگر عرفان شناخت خود و از این طریق رسیدن به شناخت خداوند است، پس اولین مرحلۀ رسیدن به کمال موسیقی برای موسیقی‌دانان نیز شناخت خود خواهد بود، که آدابی دارد، که ابتدا پاکی و صداقت موسیقی‌دان مطرح می‌شود، گویی موسیقی‌دان می‌باید وضویی دایمی داشته باشد، وضویی به مفهوم واقعی کلمه یعنی روشنی و روشنایی، « اگر موسیقی‌دان خودش پاک و پرهیزکار نباشد، محال است در موسیقی‌ای که عرضه می‌کند معنویتی وجود داشته باشد.»

دکتر صفوت همواره بر داشتنِ الگویی مناسب در موسیقی تأکید داشت. او در پاسخ به یکی از شاگردان که پرسید: شما سنتور را چگونه آموخته‌اید؟ گفت: از تنبور استاد الهی. شاگردان با تعجب گفتند: ایشان که سنتور نمی‌نواختند. او همواره الگوی خود را عارف و موسیقی‌دان بزرگ، استاد نورعلی الهی می‌دانست.

تکیۀ داریوش صفوت در فلسفۀ موسیقی بر تعالی اخلاقی بود و آن را تنها راه تعالی نشآت و کیفیات و اثر موسیقی یک موسیقی‌دان می‌دانست و همواره می‌گفت: « اگر بخواهیم موسیقی‌مان پیشرفت کند باید درون خودمان پیشرفت کند و البته موسیقی وسیله‌ای می‌شود که اگر در راه صحیح استفاده شود می‌تواند به این پیشرفت کمک کند.»

او با وجود استادیِ مسلم، همواره فروتن و به دور از تکبر بود. کوچکترین نشانی از خودستایی در او دیده نمی‌شد. به همین سبب هنگام هم‌نشینی با هنرمندان و آموزش به آنان به گونه‌ای رفتار می‌کرد که انگار هم‌درس و هم نواز آنان است و نه استاد آنان. غرور را مانعی در برابر ارتقای علم و دانش می‌دانست و می‌گفت:« غرور باعث می‌شود انسان از اصل خود و وجود حق دور شود.»

اخیرا یادنامۀ زنده‌یاد دکتر داریوش صفوت با نام « آرام و بی‌قرار»۵ انتشار یافته که شامل دو بخش و سه ضمیمه است. بخش اول شامل سی‌ونه مقاله است که توسط شاگردان، همکاران، دوستان، … او نگاشته شده است، در این بخش جایگاه معنویت و اخلاقیات در زندگی دکتر صفوت مشاهده می‌شود. چنانکه در هر یک از این مقالات با جنبه‌ای از اخلاق عملی در زندگی روزمره او آشنا می‌شویم. بخش دوم کتاب، شامل خاطرات اوست که با تأسیس «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی» آغاز می‌شود و با خاتمه کار در این مرکز پایان می‌یابد. پایان بخش کتاب شامل اساسنامۀ مرکز حفظ و اشاعه، نمونه‌هایی از مکاتبات و قراردادها و چند سند دیگر مربوط به این مرکز است که در سه ضمیمه آمده‌اند و در انتها نیز عکس‌هایی از آلبوم خانوادگی دکتر داریوش صفوت آمده است.

**************************************

۱ – هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی، دکتر داریوش صفوت، نشر ارس

۲ – موسی معروفی (۱۲۶۸- ۱۳۴۴)موسیقی‌دان، نوازنده تار،‌ مدرس و گردآورنده ردیف موسیقی ایرانی است.

۳ – در این باره پرویز مشکاتیان می‌گوید: «من به عنوان کسی که سال‌ها در محضر استاد داریوش صفوت به تلمذ نشسته‌ام، بی‌هیچ گمانی بر آنم که ایشان از برگزیدگان خداوند هستند. از شهر جانان‌اند و از تبار راستینان این سرزمین، بی‌هیچ اغراقی… او همیشه صحبت از جایگاه معنوی هنرمند، اخلاق هنرمند و واصل شدن به مبدأ و مأخر و مرکز زیبایی‌ها، به طریق اولی چشم‌پوشی از مادیات و ملموسات دنیا می‌کرد.»

۴ – داوود گنجه‌ای: « من از دکتر صفوت مطالب اخلاقی بسیاری آموخته‌آم، وی مرتب برای ما از اخلاق و دوستی‌های عارفانه می‌گفت.»

۵ – آرام و بی‌قرار ( یادی از دکتر داریوش صفوت)، ۱۳۹۶، ناشر موسسه فرهنگی هنری ماهور.