عرفان و تعریف آن

24 آوریل, 2013
 
نویسنده: دکتر داریوش صفوت

در تاریخ تمدن ایران دوره‌ای هست که می‌توان آن را «دورۀ عرفانی» نامید. این دوره در صدر اسلام به وجود آمد و در واقع ثمرۀ شیرین اسلام است. از ویژگی‌های این دوره، ظهور عرفای بزرگی است که با شاهکارهای هنری و علمی خود، رفیع‌ترین بنای اندیشگی( ایدئولوژی) و جهان‌بینی انسان‌مدار و انسان‌دوستانه را پدید آوردند. اگر به دیدۀ تحقیق به تاریخ این دوره و آثار شگفت‌انگیز آن بنگریم، به این نتیجه می‌رسیم که در عصر ما، که عصر فن‌آوری و دانشوری است، اگر بخواهیم در زمینۀ تقابل فرهنگ‌های جهان، متاعی تقابل‌پذیر عرضه کنیم، جز عرفان انسان‌گرای ایرانی دستاورد دیگری نداریم.

حتی می‌توان پا را فراتر گذاشت و گفت: تنها راه نجات بشر از تنگناها و تضادهای تباه‌ کنندۀ زندگی اجتماعی کنونی، رویکرد به راهبردها و راهکارهای تحقق‌پذیر و واقع‌گرای عرفان ایرانی است.

ناگفته پیداست که مقوله‌ای چنین بنیادین و حیاتی نیاز به گفتارها و نوشتارهای گسترده‌ای دارد که از چارچوب این مقاله بیرون است. ابتدا عرفان را ( البته به اختصار) تعریف کنیم.

درباره عرفان و تعریف آن

عرفان عبارت‌ است از علم خودشناسی به منظور نیل به خداشناسی؛ چنانکه در حدیث است:

« من عرف نفسه فقد عرفه ربه» یعنی: هر که خود را شناخت به تحقیق خدا را شناخته است. از این تعریف رازآمیز پیداست که عرفان مقوله‌ای است اشراقی؛ و لذا برای دستیابی به آن باید حس‌های اشراقی را بیدار کرد.

این که عرفان را علم نامیده‌اند بی‌جهت نیست زیرا از یک‌سو دارای اصول و مبانی و قوانین معینی است و از سوی دیگر هر کس قوانین آن را رعایت کند ( یعنی بر اساس قوانین اخلاقی عرفان، نفس اماره خود را تحت تسلط آورد ) بدون استثنا به شناخت آن دست خواهد یافت.

در گذشته، برای بیدار کردن حس‌های اشراقی، استادان عرفان ریاضت‌های جسمانی و کناره‌گیری از اجتماع را توصیه می‌کردند، زیرا در آن زمان، آن نوع ریاضت و انزوا مؤثرترین راه مبارزه با نفس بوده است.

اما در این زمان که شرایط اجتماعی به نحو شگفت‌انگیزی دگرگون شده است، توسل به ریاضت‌های جسمانی و زندگی در انزوا، دیگر نه مقدور است و نه کارساز. از این رو عرفای امروز، بر اساس شرایط جدید اجتماع، با توجه به دگرگونی‌هایی که در روابط انسان‌ها پدید آمده است، ریاضت فکری را جایگزین ریاضات جسمانی کرده‌اند، و معتقدند به جای کناره‌گیری از اجتماع، باید در دل اجتماع زندگی کرد و با شرکت بسیار جدی در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی، قوانین اخلاق اصیل را مو به مو به کار بست و تجربه کرد.

اینک ممکن است سؤال شود مگر چه تغییری در شرایط زندگی بشر پدید آمده که باعث پیدایش مکتب جدید عرفان شده؟ و قانون اساسی عرفان امروز چیست؟

در پاسخ باید یادآور شد که اگر به دیدۀ انصاف در اجتماع امروز نظر کنیم، متوجه می‌شویم که در عصر ما معیارها و ارزش‌های اخلاقی به کلی باژگونه شده، نوعدوستی عیسی‌گونه قدیم و خدمت به خلق عارفانه، جای خود را به رقابت اقتصادی بی‌رحمانه و میل به پایمال کردن حقوق دیگران داده است.

به علت این دگرگونی‌های اخلاقی، عرفای بزرگ، از سر چاره‌اندیشی، تمام موازین و قوانین عرفان سنتی را در یک جملۀ کوتاه ( که به نام قانون طلایی عرفان معروف شده است) خلاصه کرده‌ به شرح زیر بیان نموده‌اند.


قانون طلایی عرفان

« همیشه در تمام روابط اجتماعی، خود را به جای دیگران بگذار؛ هر چه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران هم مپسند و آنچه بر خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و در حق آنان نیز عمل کن.»

ناگفته پیداست که رفتار کردن بر طبق این قانون طلایی بسیار دشوار است؛ ولی به هر حال تنها راه تسلط بر نفس اماره در دورۀ ماست. در واقع چند هزار صفحه شرح و تفصیل که دربارۀ عرفان ایران نوشته‌اند و خواهند نوشت، در همین قانون طلایی به ظاهر ساده خلاصه شده است.۱



برگرفته از کتاب هشت گفتار دربارۀ فلسفه موسیقی (ص ۱۷۵ و ۱۷۶ )

********************************

۱- برای توضیح بیشتر دربارۀ قانون طلایی و راهکارهای دقیق آن نگاه کنید به کتاب راه کمال نوشته دکتر بهرام الهی، ص ۱۳۳و ۱۳۴