فرصت‌هایی در تاریخ: فرصت ما اکنون است

3 ژانویه, 2016
 

نویسنده: کیم ک. آزارلّی

MJandWomenیک سال پس از تصویب متمم نوزدهم قانون اساسی ایالات متحده امریکا۱ در سال ۱۹۲۰میلادی( ۱۲۹۸ش)، در گوشۀ دیگری از جهان در جیحون‌آباد، روستای کوچکی در غرب ایران، دختر کوچک چهارده‌ساله‌ای اولین علایم دردناک آغاز نابینایی را تجربه می‌کرد. ملک جان نعمتی در سال ۱۲۸۵ شمسی در خانواده‌ای سرشناس به دنیا آمد که دودمان آن به شاخه‌ای عرفانی برمی‌گردد. زندگی او بی‌تردید راهگشایی بود در ایجاد تحول در ذهنیت جامعه مرد‌سالار به سمت نگرشی مبتنی بر تساوی نقش و اهمیت زنان و دختران.

جیحون آباد در نزدیکی کوه بیستون واقع شده و روستایی است کشاورزی با زمستان‌های سخت و تابستان‌های سوزان. این روستا تا قبل از سال ۱۳۵۸ شمسی برق نداشت. شرایط زندگی روستای جیحون‌آباد در دوران ملک جان مشابه بود با شرایط دوران پیشامدرن در غرب. خانه‌های کاه‌گلی ساده، جامعه‌ای کوچک، صمیمی و منزوی، مجموعه‌ای روستایی را تشکیل می‌داد که کاملا به زمین‌های کشاورزی وابسته بود.

جیحون‌آباد و روستاهای اطراف آن، از نظام پدرسالاری ملی و ناحیه‌ای در مورد نقش زنان و دختران، دور نمانده بود. بنا بر سنت قدیم، از زنان انتظار می‌رفت که از هر لحاظ مطیع مردان باشند. آنها اجازه ابراز عقیده نداشتند و طبق قانون اظهاراتشان نصف مرد ارزش داشت. تولد یک دختر، نه تنها رویداد مبارکی محسوب نمی‌شد، بلکه مردم، آن را به افراد خانواده تسلیت می‌گفتند. دختران به مدرسه نمی‌رفتند و اغلب به آنها به اندازه نصف پسران غذا داده می‌شد. از سنین کودکی،‌ دختران برای امور خانه‌داری تربیت می‌شدند تا برای ازدواج و بچه‌دار شدن آماد‌گی داشته باشند.

پدر ملک‌جان،‌ عارف و شاعر برجسته، نگرش متفاوتی در تربیت دختر جوانش داشت. برخلاف سنت رایج آن زمان، ملک‌جان از همان روش آموزشی برادر بزرگ‌ترش برخوردار بود. او فقه، زبان فارسی، ادبیات و موسیقی را آموزش می‌دید و این تعلمیات بود که او را برای جستجوی دانش در تمام دوران زندگانی‌اش آماده می‌کرد؛ دروسی مانند ریاضیات، بیولوژی، حقوق، تاریخ و جغرافیا. دوران نوجوانی ملک جان توأم بود با ضعف جسمانی و مشکلات سلامتی که با بیماری دردناک چشم، آغاز گشت و نهایتاً در سن بیست سالگی منجر به نابینایی کامل او شد. ملک‌جان به عنوان زن جوان نابینا و ناتوان – در محیطی که سلامت جسمانی، اهمیت زیادی داشت – می‌بایست به سبب این ضعف جسمانی و اجتماعی رنج بسیاری را متحمل شود. اما با وجود این موانع، شخصیت توانمند و اعتقادات ملک جان او را به فردی خردمند و راهنمایی محترم و قدرتمند در ناحیه مبدل کرد. متفکری بانفوذ که شهرتش از دشت‌های جیحون‌آباد بسی فراتر رفت. او از شجاعتی غیر معمول، خرد، توانایی درونی، و بخشندگی برخوردار بود. او برای دفاع از حقوق زنان و دختران پیشگام شد، که این کار، با خطرات متعدد همراه بود. قدرت او از توانایی‌های جسمانی، موقعیت اجتماعی یا حتی مقامش سرچشمه نمی‌گرفت، بلکه در عمق اعتقادات و توانایی نگرشش ریشه داشت.

از نظر ملک‌جان آموختن اصول درست زندگی که از طریق پیشرفت ذهنی و اخلاقی فرد صورت می‌گیرد، برای جستجوی یک زندگی معنادار ضروری است. او تأکید داشت که کمک به دیگران، همزمان با پرداختن به مسئولیت‌های روزانه، انرژی لازم برای خودشناسی و پیشرفت معنوی را در اختیار فرد می‌گذارد.

با این طرز فکر بود که ملک جان تصمیم گرفت زندگی روستاییان آنجا را – از فراهم کردن غذا برای کسانی که نیازمند بودند تا آشنا کردن روستاییان با ابداعات نوینی که احتیاج مبرم به آنها داشتند – بهبود بخشد.

« با اینکه به ندرت محیط زندگی و روستای خود را ترک می‌کرد،‌ عملکردش در محیط اجتماعی خود، انقلابی بود.» لیلی انور در ادامه می‌گوید: « او بود که نیروی برق را به جیحون‌آباد آورد. در محیطی که دامداری و کشت غلات شکل ابتدایی داشت، شیوه‌های جدید کشاورزی و آبیاری را پایه‌گذاری کرد و روستاییان را به کشت میوه و سبزیجات واداشت.» او همچنین وام‌های کوچک بی‌بهره در اختیار روستاییان نیازمند می‌گذاشت تا بتوانند روی پای خودشان بایستند. خردمندی، بخشش و توجه تزلزل‌ناپذیرش به افراد – از روستایی کشاورز تا تحصیل‌کردگان شهری، و همچنین بسیار افرادی که از غرب برای گرفتن پند و نصیحت به دیدارش می‌آمدند – قلب و ذهن همگان را به خود جلب می‌کرد.

اما ملک‌جان می‌دانست که برای بهبود موقعیت روستای محل زندگانی‌اش به کاری بیشتر از مدرن سازی و آموزش نیازمند است. این بهبود همچنین در گِروی تغییر نگرش درمورد ارزش و نقش زنان و دختران بود. تغییرات در مورد تساوی جنسیت که زیر نظر او انجام شد، بدین معنی بود که به دختران به اندازه پسران غذا داده شود، زنان و دختران بتوانند در کلاس‌های درس شرکت کنند. ارث به میزان مساوی بین دختر و پسر تقسیم شود و حق مالکیت به زنان نیز داده شود و در امور اقتصادی خانواده شرکت کنند و از استقلال مالی کامل برخوردار باشند. اصرار ملک‌جان در شرکت مساوی زنان فقط منحصر نبود به امور اجتماعی و خانوادگی، بلکه شرکت کامل در جنبه‌های اخلاقی، فکری و معنوی زندگی را نیز شامل می‌شد. افراد زیادی نه تنها او را به خاطر موقعیت معنوی و جایگاه‌ اجتماعی‌اش مورد انتقاد قرار می‌دادند، بلکه او را تهدید جانی نیز می‌کردند.

با این حال، بردباری، پشتکار و سخاوتش سرانجام به ثمر نشست: تضاد میان مردان تنومند و ظاهر شکننده و نحیف این زن بیمار، که با نرمی، قاطعیت، خویشتن‌داری و شجاعت درونی‌اش صحبت می‌کرد، کسانی را که شاهد تسلیم داوطلبانه آنان به رهبریت او بودند کاملاً تحت تأثیر قرار داد.

ملک‌جان معتقد بود آموزش مردان و زنان مهم‌ترین کاتالیزور برای پیشرفت می‌باشد. او اغلب می‌گفت اگر فکر مردم را تغییر دهید، عملشان نیز به تبعیت از آن تغییر خواهد کرد.

با فراهم کردن امکان آزادی زنان، او طبیعتاً مردم محیط زندگانی‌اش را از یک بینش سنتی به سوی بینشی نوین‌تر و عادلانه‌تر از حقوق و وظایف انسان‌ها نسبت به یکدیگر سوق داد و آنها را تشویق نمود تا میراث فرهنگی، اجتماعی و مذهبی خود را به چالش بکشند و آنها را از تأثیر منفی پیش‌داوری و جبر فرهنگی آگاه نمود. به بیان کوتاه، تحول کامل فرهنگی یکی از بزرگ‌ترین میراث‌های ملک‌جان نعمتی بود.

حضور و خِرَد ملک‌جان بر مردم سراسر جهان تأثیرگذار بود. دستاوردی که به مناسبت یک‌صدمین سال تولد او در سال ۲۰۰۶، در انجمن آسیا (Asia Society) در نیویورک مورد تجلیل قرار گرفت. زندگی او الگویی پُرتوان برای کسانی است که مایلند در تغییر بینش نسبت به ارزش زنان و دختران موثر باشند. مولف کتاب ملک جان می‌نویسد« شیخ جانی یقین داشت که در زمان حیاتش ناظر بر مساوات حقیقی میان مرد و زن در جهان نخواهد بود، اما یقین داشت که در گسترۀ تاریخ، هر مبارزه‌ای، هر قدر که کوچک و شخصی هم باشد، به نحوی به حساب می‌آید و کمک می‌کند به این که چنین مساواتی روزی برقرار شود. »

برگرفته از کتاب Fast Forward

**************************************

۱ – شرایط این قانون در سال۱۹۲۰ میلادی تصویب شد و از قوانین مهم قانون اساسی امریکا در مورد حق رأی زنان است.