گردش در من آگاه عمقی

16 آوریل, 2012
 
نویسنده: هلنا ورهون

ما در ایگوی خود زندگی می‌کنیم … شما را نمی‌دانم، اما در مورد خودم بدون تردید اینطور است. من آگاه سطحی، ایگوی من است، من پرتوقع که به دنبال قدرشناسی دیگران است و می‌خواهد دیگران دوستش داشته باشند، تحسینش کنند، همه چیز را فقط برای من می‌خواهد، خیلی زود بهش بر می‌خورد، از کوچک‌ترین انتقاد عصبانی می‌شود، خود را مهم تلقی می‌کند ولی برای دیگران اهمیتی قائل نیست، فکر می‌کند بهتر از بقیه می‌فهمد، از موفقیت رقیبش در هر زمینه‌ای ناراحت می‌شود. از اینکه رتبه اول را از دست بدهد می‌ترسد، وقتی از او تعریف می‌کنند لذت می‌برد و با خوشحالی آن را به خاطر می‌سپرد. فکر می‌کند دیگران باید به او توجه کنند، موقعیت او را در نظر بگیرند و به حرفهایش گوش کنند. من آگاه سطحی، همان من است که فی‌البداهه در آن قرار دارم. این من به طور خودکار با نیروی غریزی کنترل می‌شود و مرا طبیعتاً به مسیری می‌کشاند که همه چیز را برای خود بخواهم، در هر چیزی موقعیت خودم را در نظر بگیرم و در صورتی به دیگران توجه کنم که نفعی در آن باشد و آنها مرا با آن ذهنیتی که از خود دارم ببینند. ۹۹٫۹۹۹ درصد مواقع در این من جای گرفته‌ام، البته این من ذاتاً بد خلق نشده است. از قسمت مثبتش بگویم که مراقب سلامتی و پیشرفت من در دنیاست، بدون او، رسیدگی به همسر و فرزندانم، فعالیت در اجتماع و مفید واقع شدن برای دیگران برایم دشوار خواهد بود. با این حال، وقتی سعی می‌کند تمایلاتش را – حتی اگر به ضرر دیگران باشد- ارضا کند، وقتی انگیزش‌ها و نگرانی‌هایش تمام افکارم را تحت کنترل می‌گیرد تا حدی که حتی احتیاجات و الهامات آن « من»ی که دکتر الهی در کنفرانس خود، روح و من آگاه، به آن اشاره کرده را فراموش می‌کنم، برایم مضر می‌شود.

من آگاه عمقی، آن «ناحیه‌ای» از من آگاه است که می‌تواند بُعدی ورای بُعد مادی زندگی را درک کند و به‌خصوص به عقل و وجدان اخلاقی توجه کند. من آگاه عمقی باعث می‌شود به الهامات «من» توجه کنم، به جای مقصر دانستن دیگران، علت اتفاقات را در خودم جستجو کنم. بدون خودنمایی نفع دیگران را بر نفع خود ترجیح دهم، نسبت به کسانی که به حرفهایم توجهی نمی‌کنند، منفی نباشم. به انتقادات و پیشنهادات دیگران گوش کنم. کسانی که به من بدی کرده اند یا باعث رنجشم شده‌اند را ببخشم، غیبت نکنم، راز دار باشم، از خطاهایی که کرده‌ام، احساس پشیمانی کنم. من آگاه عمقی، بر خلاف من آگاه سطحی که فقط منافع مادی کوتاه مدت را در نظر می‌گیرد، به من امکان می‌دهد به پیامد اعمالم بر « من » توجه کنم. از همه مهمتر می‌تواند حقایق الهی را درک کند. حقایقی که باید به آنها عمل کنم تا بتوانم نیازهای ابتدایی سطحی را کنترل کنم و به تدریج انسان حقیقی شوم. کسی که می‌خواهد انسان حقیقی شود و سیرکمال کند باید بتواند از من آگاه سطحی خود فاصله بگیرد و به من آگاه عمقی خود وارد شود. لازمۀ این کار تمرین است.

شروع این تمرین مستلزم تصمیم گیری است. باید بخواهیم از ایگو خارج شویم. من شخصاً به خودم می‌گویم: تو فقط این ایگوی، حقیر و خودخواه نیستی از آن خارج شو، به خود بیا، به «من» درونت فکر کن. گویی دگمه‌ای در روانم وجود دارد و فقط باید آن را روشن(فعال) کنم تا به مرحلۀ غنی‌تر و واضح‌تری از آگاهی‌ام دسترسی پیدا کنم. مانند این است که داوطلبانه یک دگمۀ ذهنی را فشار می‌دهم و فوراً چشم‌انداز وسیع‌تری از موقعیت خود را مشاهده می‌کنم. چشم‌اندازی انسانی‌تر. چشم‌اندازی که در رویارویی با وقایع صحیح‌تر به نظر می‌رسد. البته در این کار، شکست‌هایی هم وجود دارد. گاهی فکر می‌کنم وارد من آگاه عمقی ام شده‌ام ولی ناگهان متوجه می‌شوم که دوباره در من آگاه سطحی‌ام قرار گرفته‌ام. دوباره شروع می‌کنم، سعی می‌کنم به من آگاه عمقی ام وارد شوم، علت بودنم روی کره خاک را به یاد می‌آورم و به آن «یکتا»یی که نظر و قضاوتش برایم مهم است فکر می‌کنم. با این کار دیدگاهم نسبت به خودم و دیگران نه فقط تغییر می‌کند بلکه کاملاً دگرگون می‌شود. شخصی که رفتارش باعث رنجشم می‌شد، مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد. نصیحت ظاهراً ناخوشایندی، حس قدرشناسی را در من ایجاد می‌کند. ناگهان اشکالی را در خودم و صفت مثبتی را در دیگری مشاهده می‌کنم که کاملاً از آن بی‌خبر بودم. شیئی که خیلی به آن علاقه داشتم، اهمیتش را برایم از دست می دهد یا نسبت به آن بی‌تفاوت می‌شوم. احساس می‌کنم آرام‌تر شده‌ام و کمتر عصبانی می‌شوم. دیگران را کمی بیشتر دوست دارم، یا حداقل کمی بیشتر به آنها فکر می‌کنم، حضور الهی را بیشتر حس می‌کنم و این احساس خیلی خوب و خوشایندی است. متأسفانه، همیشه اینطور نیستم. بعضی روزها هر کاری می‌کنم، موفق‌ نمی‌شوم از من آگاه سطحی‌ام بیرون بیایم، اگر هم موفق شوم چندان طول نمی‌کشد. ولی مهم نیست، موضوع اصلی این است که این تمرین را ادامه دهم. در حال حاضر، همین گردش‌ها در من آگاه عمقی، هر چند کوتاه مدت، به من امکان می‌دهد واقعیت را بهتر درک کنم، در مقابل بعضی از امیالم مقاومت کنم و تصمیمات بهتری بگیریم، تصمیماتی که با هدف معنوی‌ام همخوانی دارد.

برگرفته از سایت e-OstadElahi.fr